سفارش تبلیغ
صبا ویژن
گناهى که تو را زشت نماید نزد خدا بهتر است از کار نیکى که پسندت آید . [نهج البلاغه]
 
دوشنبه 89 دی 27 , ساعت 8:43 صبح

کاش ایینه ای بودم من

که به هر صبح

 تورا می دیدم

 می کشیدم همه اندام تو رادر اغوش

 سرواندام تو

باان همه پیچ ان همه تاب

 انگه ازباغ تنت می چیدم

گل صد بوسه ناب


دوشنبه 89 دی 27 , ساعت 8:43 صبح

پیشانیم رابوسه زد در خواب هندویی

شایدازان  ساعت طلسمم کرده جادویی

 شایداز ان پس بود که احساس می کردم

درسینه ام پر می زند شبها پرستویی

شاید ازان پس بود که با حسرت از دستم

هر روز سیبی سرخ می افتاد درجویی

از کودکی دیوانه بودم مادرم میگفت

 از شانه ام هرروز می چیده است شب بویی

 نام تورا می کند روی میزها هروقت

در دست ان دیوانه می افتاد چاقویی

بیچاره اهویی که صید پنجه شیری است

 بی چاره تر شیری که صید چشم اهویی 

 اکنون زتو با ناامیدی چشم می پوشم

اکنون زمن با بی وفایی دست می شویی

ایینه خیلی هم نباید راست گو باشد

من مایه رنج توهستم راست می گویی


دوشنبه 89 دی 27 , ساعت 8:43 صبح

به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد

که تورفتی ودلم ثانیه ای بند نشد

لب تو میوه ممنوع ولی لب هایم

 هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد

با چراغی همه جا گشتم وگشتم در شهر

 هیچ کس هیچ کس این جا به تو مانند نشد

 هر کسی در دل من جای خودش را دارد

جانشین تودر این سینه خداوند نشد

خواستند از تو بگویند شبی شاعر ها

عاقبت با قلم شرم نوشتند نشد 


دوشنبه 89 دی 27 , ساعت 8:43 صبح

توبه من خندیدی ونمی دانستی

من به چه دلهره ای از باغ همسایه

سیب رادزدیدم

باغبان از پی من تند دوید

سیب را دست تودید

غضب الوده به من کرد نگاه

سیب دندان زده از دست توافتاد به خاک

وتو رفتی وهنوز

سالهاست که در گوش من ارام ارام

خش خش گام تو تکرارکنان

می دهدازارم

ومن اندیشه کنان

غرق این پندارم

که چرا

خانه کوچک ماسیب نداشت


دوشنبه 89 دی 27 , ساعت 8:43 صبح
سلام به همه دوستانی که به این وبلاگ سرمیزنن.اول تشکر میکنم از مدیر محترم وبلاگ هم به خاطر وبلاگ خوبشون وهم به خاطر اینکه به من فرصت دادن تواین وبلاگ مطلب بذارم .مطالب من فعلا با نام سراب تووب هست .خواهش میکنم نظر بدید نظر شما برای من خیلی........مهمه.روزهای خوبی رو براتون ارزو  میکنم .
دوشنبه 89 دی 27 , ساعت 8:43 صبح

مرابازیچه خودساخت چون موسی که دریارا

فراموشش نخواهم کرد چون دریا که موسی را

نسیم مست وقتی بوی گل میداد حس کردم

که این دیوانه پرپرمی کند یک روز گلها را

خیانت قصه تلخی است اما ازکه مینالم

خودم پرورده بودم درحوارییون یهودارا

خیانت غیرت عشق است وقتی وصل ممکن نیست

چه اسان ننگ میخوانند نیرنگ زلیخارا

کسی راتاب دیدارسرزلف پریشان نیست

چرااشفته می خواهی خدایاخاطرمارا

نمی دانم چه نفرینی گریبانگیر مجنون است

که وحشی می کند چشمانش اهوهای صحرارا

چه خواهد کردباماعشق؟پرسیدیم وخندیدی

فقط باپاسخت پیچیده ترکردی معمارا


دوشنبه 89 دی 27 , ساعت 8:43 صبح

بخواب زندگی من کسی در این جانیست

 کسی هوالی این لحظه های تنها نیست

نمی رسد به خیال کسی که ما هستیم

حققت است کسی فکر بودن ما نیست

 برات قصه ندارم بدون قصه بخواب

بخواب قصه مادر کتاب دنیا نیست

 بخواب راحت اگرچه شبی بدوسرد است

 بخواب وفکر کن اینجا نشان سرما نیست

توماه خانه توزیبا توسخت خوشبختی

 تمام این همه را فکر کن که رویا نیست

 بخواب وخواب ببین خواب زندگی کردن

در این زمان که نشانی ززندگی ها نیست

 بخواب وخواب ببین در میان این همه سنگ

دل غریب کسی شکل سنگ خارانیست

 بخواب زندگی من سحردوباره دمید

رهی میان شب تار ما وفردا نیست

 بخواب در شب یلدا وخواب سبز ببین

خیال کن که بهاران شده است ویلدا نیست

بخواب تا ابدالدهر تا همیشه بخواب

 بخواب زندگی من زمانه زیبا نیست


دوشنبه 89 دی 27 , ساعت 8:43 صبح

رسمش نبود عزیز دل
بری و تنهام بزاری
من موندم و خیال تو
با رویا های بی کسی
دل نگرون و بی کسم
توی شبهای مهتابی
اشفته حال منتظرم
تا تو بیای از تاریکی
نگاه بارونی من
همیشه چشم به در داره
تا تو بیای ازتاریکی
بگی تو هم دوستم داری
غرق توهم شده ام
تو این دنیای کاغذی
سخت شده زندگی برام
تو باتلاق سردرگمی
سراب


دوشنبه 89 دی 27 , ساعت 8:43 صبح

مد شده تو زمونه
بی وفایی ارزونه
دلا می شکنه اسون
غم می یاره فراوون
محبتها کم شده
قلبها همه سنگ شده
حروم شده عاشقی
مجنون نمی شه کسی
عشق رفته تو قصه ها
جاش اومده غصه ها
گذشت رفته از یادها
بی رحم شدن ادما
سراب


دوشنبه 89 دی 27 , ساعت 8:43 صبح

شعر عاشقانه

اهای تو که دم از صداقت می زدی
رفتی و اشیو نمو بهم زدی
گفتی یه عمری برام دلوا پسی
یه عمریه به عشق من دل بسته ای
ساده بودم که گوش به حر فات می دادم
بچه بودم یکسره بی تا بت بودم
با اون نگاه مهربون چه زود منو گولم زدی
چه زود منو به بود نت عادت دادی
اصلا به فکرم نرسید که رفتارات ظاهرین
کارتو خوب بلد بودی باید بهت تبریک بگم
سراب


<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ