اسمش
فلمینگ بود . کشاورز اسکاتلندی فقیری بود. یک روز که برای تهیه معیشت
خانواده بیرون رفت، صدای فریاد کمکی شنید که از باتلاق نزدیک خانه می آمد.
وسایلشو انداخت و به سمت باتلاق دوید.اونجا ، پسر وحشتزده ای رو دید که تا
کمر تو لجن سیاه فرو رفته بود و داد میزد و کمک می خواست. فلمینگ کشاورز ،
پسربچه رو از مرگ تدریجی و وحشتناک نجات داد.

روز
بعد، یک کالسکه تجملاتی در محوطه کوچک کشاورز ایستاد.نجیب زاده ای با
لباسهای فاخر از کالسکه بیرون آمد و گفت  پدر پسری هست که فلمینگ نجاتش
داد.

نجیب زاده گفت: میخواهم ازتوتشکر کنم، شما زندگی پسرم را نجات دادید.

کشاورز اسکاتلندی گفت: برای کاری که  انجام دادم چیزی نمی خوام و پیشنهادش رو رد کرد.

در
همون لحظه، پسر کشاورز از در کلبه رعیتی بیرون اومد. نجیب زاده پرسید: این
پسر شماست؟ کشاورز با غرور جواب داد بله.” من پیشنهادی دارم.اجازه بدین
پسرتون رو با خودم ببرم و تحصیلات خوب یادش بدم.اگر پسربچه ،مثل پدرش
باشه، درآینده مردی میشه که میتونین بهش افتخار کنین” و کشاورز قبول کرد.

بعدها، پسر فلمینگ کشاورز، از مدرسه پزشکی سنت ماری لندن فارغ التحصیل شد و در سراسر جهان به الکساندر فلمینگ کاشف پنی سیلین معروف شد.

سالها بعد ، پسر مرد نجیب زاده دچار بیماری ذات الریه شد. چه چیزی نجاتش داد؟ پنی سیلین.

فیلم
آواتار را که حتما همه دیده اید؟ در یک جای زیبا در جنوب کشور چین تعدادی
کوه وجود دارند که به کوه های ستونی آسمانی جنوب معروف هستند ، اما به
تازگی نام این کوه ها به کوه های آواتار هالیلوجا تغییر یافته اند. علت آن
را هم که حتما میدانید؟ بله. از زمانی که این کوه ها به صورت معلق در فیلم
آواتار به نمایش در آمده اند این تغییر نام صورت گرفته است.

در زیر تعدادی عکس از این کوه ها را که در فیلم آواتار به نمایش در آمده اند را مشاهده خواهید کرد.

برای بزرگ تر دیدن تصاویر روی آن ها کلیک کنید.

اینو از توی یکی از این سایت های خارجی پیدا کردم و با فتوشاپ براتون ویرایش و ترجمه کردم. امیدوارم که خوشتون بیاد.

در تصویر بالا از دانش آموز خواسته شده که x را پیدا کند ، این پروفسور هم رفته x رو اینجوری پیدا کرده.

در تصویر بالایی هم همونطور که میبینین جواب چون شده بی نهایت طرف فکر کرده عدد 8 سر و ته شده بنابراین عدد 5 رو هم سر و ته نوشته!